چقدر شلوغه قتلگاه نمی‌رسه صدات

چقدر شلوغه قتلگاه نمی‌رسه صدات

[ امیر کرمانشاهی ]
چقدر شلوغه قتلگاه، نمی‌رسه صدات
نمی‌دونم باید حسین، چی کار کنم برات
لبای تشنه‌ی تو شد، مصیبتِ فرات

برای دِرهمی حسین، یه عدّه کشتنت
دیدم که پاره پاره شد، تموم پیرهنت
نشد که نیزه‌ها رو دربیارم از تنت

غروب و نعل تازه و صدای دَه سوار
سرِ تو روی نیزه و می‌خنده نیزه‌دار

منو به قصد کشت زدن، قدم کمونیه
دیدم تو دست ساربون، ازت نشونیه
دیدم که گوش دخترت رقیه خونیه

نگاهمه به علقمه، کجاست برادرم؟
ببینه دست به دست داره، می‌گرده معجرم
با شمر و زجر و حرمله، آخه کجا برم؟

نظرات