به هر کجا بروی می‌شویم هم‌قدمت

به هر کجا بروی می‌شویم هم‌قدمت

[ امیر کرمانشاهی ]
به هر کجا بروی می‌شویم هم‌قدمت 
غصّه نخور می‌شوم شریک غمت
بمیرم و نگذارم زمین خورَد عَلمت
یک‌تنه هستم مدافع حَرمت

بلاکِش تواَم اُم‌ّ المصائبت هستم 
چه مادرانه برادر مراقبت هستم

هر آنچه را که نگفتی خودم خبر دارم
به جز تو چند برادر دگر مگر دارم
اگر اجازه دهی تیغ و نیزه بردارم
نشان دهم به همه مثل تو جگر دارم

ببین که دخترِ حیدر چه‌کار خواهد کرد
ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد

نشان دهم به همه اقتدار زینب را
برات خرج کنم اعتبار زینب را
به معرکه ببَرم شاهکار زینب را
به رویشان بکِشم ذوالفقارِ زینب را

دوتا پسر نه، دوتا شیر بار آوردم
دوتا معلم تفسیر بار آوردم

غلام‌ها همه پای امیر می‌میرند
به هر کدام بگویی بمیر می‌میرند
جوابشان ندهی ناگزیر می‌میرند
مرا اگر که ببینند اسیر می‌میرند

مخواه تا که نظاره کنند اسارت را
چگونه صبر کنند آن همه جسارت را

نظرات