هجوم آورده همه‌ی لشگر

هجوم آورده همه‌ی لشگر

[ غلامحسین مردانی ]
هجوم آورده، عمه یه لشکر
یکی با نیزه میزنه، یکی با شمشیر

عمو تو شیبِ گوداله عمه
از بس جراحت داره که شده زمینگیر

خونم داره به جوش میاد
آخه عمو کمک می‌خواد
ترسم اینه که شمر بیاد
عمو غریبه

میاد صدای ناله‌هاش
بذار برم بشم فداش
دستمو من بدم براش
عمو غریبه

به نیزه تکیه داده و
نگاهشه به خیمه‌ها
اگه نرم یا دیر برم
میشه سر از تنش جدا

آه و واویلا،آه و واویلا

ای بی‌مُرُوَّت، نزن عمومو
برو کنار که خواهرش، داره می‌بینه

بلندشو نامرد، از روی سینش
کنار گودال مادرش، داره می‌بینه

داره می‌بینه دخترش
توون نداره پیکرش
ضربه نزن به حنجرش
عمو غریبه

ای بی‌حیا از مادرش
حیا کن و نَبُر سرش
خنجر نذار رو حنجرش
عمو غریبه

بریدن از قَفا سرِ
مظلومِ دشتِ کربلا
زدن سر و برابرِ
خواهر به روی نیزه‌ها

حرامیان بی‌حیا چند نفر به یک نفر
عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر

شِمر لَعین به روی سینه‌ی عمو نشسته است
پنجه به مو شد آشنا چند نفر به یک نفر

فقط نه این‌که بر تنش تیر زدند ناکسان
مانده به زیر دست و پا چند نفر به یک نفر

حرامیان بی‌حیا چند نفر به یک نفر
عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر

به مثل فاطمه که بین کوچه‌اش کتک زدند
زدند ضربه بی‌هوا چند نفر به یک نفر

نفس کشیدن عمو حسینِ من سخت شده
نیزه به حلقش شده جا چند نفر به یک نفر

حرامیان بی‌حیا چند نفر به یک نفر
عمو فتاده از نوا چند نفر به یک نفر

حسین وای، حسین وای

نظرات