میدهد هر قطرهی خونم ندا ای عزیز فاطمه کوفه نیا با لبی پر ز خون تو را ندا میدهم دردِ خود را به نام تو دوا میدهم ای عزیزِ خدا سوی کوفه میا وا حسینا، وا حسینا... همه گلهای تو چیده و پر پر شوند که جوانان تو کشته و بیسر شوند نقش صحرا شوند، اِرباً اِربا شوند وا حسینا، وا حسینا کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفیِ بیمروّت شرم و حیا ندارد میا کوفه علی اکبر جوان است علی اصغرت شیرینزبان است میا کز آتش، باغ دارن برای تو تنوری داغ دارن