غم مخور ای دل بیچاره‌ام

غم مخور ای دل بیچاره‌ام

[ حاج محمود کریمی ]
غم مخور ای دل دلِ بی‌چاره‌ی آواره‌ی وامانده شکیب آمده، جانم
هم‌نفَسِ عاشق تنها و غریب آمده، جانم
ای دل دیوانه غریبی نکُن از راه حبیب آمده، جانم
باز شب ذکر هو الحق و هو الحیّ و هو العشق و هو النّور رسیده که مُجیب آمده، جانم
بیمار ندارید طبیب آمده، جانم
مُنجیِ عیسی ز صلیب آمده، جانم 
جان بسپارید به پایش که حَسیب آمده، جانم 

آقا جانم...

زمزمه کن، زمزمه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن...

*****

ای دل من دامنِ غم کم بگیر، جانم 
یار دلِ دلبر خود باش سپس با مددِ او دل عالَم بگیر، جانم
سر به سرایش بزن و دامنِ پرچم بگیر، جانم
فاتحه‌ی غصّه و ماتم بگیر، جانم
آمده از راه امیرِ همه عالَم دلِ من دَم بگیر، جانم

ای به فَلک قامت تو قائمه یابنَ الحسن
 ای پسر فاطمه یابنَ الحسن

زمزمه کن، زمزمه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن...

آقا جانم... 

*****

کِی سرِ ما بر کف پایت رسد؟، جانم 
دستِ گرفتار من ای دوست به دستان دعایت رسد، جانم
کِی دل بیمار من ای عشق به اعجازِ دوایت رسد؟، جانم
کِی شود آقا که گدای سرِ راهت به عطایت رسد؟، جانم
دیده‌ی تارم به پَرِ تار عبایت رسد، جانم 
کِی شود از کعبه‌ی مقصود، سحر حجّتِ موعود طنین ملکوتیِ صدایت رسد؟، جانم 
خواسته‌ام از مدد حضرت حق با نفس هوی علی 
بر نفَسم فیضِ دَمِ روح‌فزایت رسد، جانم

تا که دهَم عشق تو را بر همه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحس

زمزمه کن، زمزمه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن...

*****

عشق من و روح من و دین من و جان من
کاش که از عشق تو بی جان‌تر از این می‌شدم
از غم تو پاره‌گریبان‌تر از این می‌شدم

روشنیِ دیده‌ی گریان من 
کاش که در ندبه‌ی دلتنگیِ خود دیده‌ی گریان‌تر از این می‌شدم
ای سر و سامانِ من، بی سر و سامان تر از این می‌شدم
دل‌شده و خسته و حیران‌تر از این می‌شدم
مثل پریشانیِ زلف تو پریشان‌تر از این می‌شدم

گریه‌ی زهرا و امید دلِ زینب
سحر غربت مولایی و 
امّید دل خسته‌ی دیوانه‌ی رسوایی و
پُرشورترین نغمه‌ی شیدایی و 
آسایه‌ی امروزی و سرمایه‌ی فردایی و

در روز جزا ناجیِ در مَحکمه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن

*****

هر که در این راه مقرّب‌تر است
جامِ بلا بیش‌ترش می‌دهند

هر که ز دوریِ تو آشفته‌تر
شور و نوا بیش‌ترش می‌دهند

هر که به دامِ تو گرفتارتر
بالِ رها بیش‌ترش می‌دهند

هر که به پای غمَت از دست رفت
دستِ شفا بیش‌ترش می‌دهند

هر که نظر بست ز غیر شما
حالِ بُکا بیش‌ترش می‌دهند

هر که در این دایره رسواتر است
حال و هوا بیش‌ترش می‌دهند

هر که به آدابِ حریم تو مودّب‌تر است
بانگِ بیا بیش‌ترش می‌دهند

هر که شده خانه به دوشِ غمِ تو 
پیش تو و فاطمه جا بیش‌ترش می‌دهند

آن‌که دعا کرد برایت سحر
فیضِ دعا بیش‌ترش می‌دهند

هر که به تقدیرِ جدایی ز تو راضی شده 
عشقِ رضا بیش‌ترش می‌دهند

هر که به یاد شَهِ لب‌تشنه پریشان‌تر است
 کرب‌وبلا بیش‌ترش می‌دهند

هر که به سر داشت که قربانیِ راهت شود
دَم‌خوریِ با شهدا بیش‌ترش می‌دهند

خون شهیدان همه در همهمه یابنَ الحسن 
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن

*****

کاش شهیدِ شهدایت شوَم
خادمِ خُدّامِ سرایت شوَم
شاهدِ نجوای دعایت شوَم 
کاش هواییِ هوایت شوَم
کاش که مشمول عنایت شوَم
نیمه‌شبِ جمعه‌ای ای دوست
رفیق سفر کرب‌وبلایت شوَم
روضه بخوانی ز حسین ابن علی
سینه‌زنِ سینه‌زنِ سوزِ نوایت شوَم
کاش رفیقِ رفقایت شوَم 

*****

کعبه‌ی توحید تو، حاجیِ دیوانه من
قبله‌ی امّید تو، رانده‌ ز هر خانه من

باده تو و جام تو و ساقیِ ایّام تو 
مرهمِ آلام تو، یار دلارام تو

صبح تو، ظهر تو، عصر تو، شام تو، عاشقِ بدنام من
عاشقِ بدنام که از سینه کِشَد نعره‌ی مستانه من
خاک‌نشین درِ مِیخانه من

الهی که فدایت شوَم در وسط مِیکده‌ی علقمه یابنَ الحسن
ای پسر فاطمه یابنَ الحسن

*****

(ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه‌ی تو از همه پُرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی
غربتِ این قافله را کم کنی)
...
(بی سر و سامانِ توام یا حسین 
دست به دامانِ توام یا حسین

زهره‌ی منظومه‌ی زهرا: حسین
کشته‌ی افتاده به صحرا: حسین

بر سرِ نِی زلف رها کرده‌ای
با جگر شیعه چه‌ها کرده‌ای)

نظرات