رسیدن شعبان مبارک ای عشاق نزول رحمت یزدان مبارک ای عشاق بزرگ عید محبان مبارک ای عشاق قدوم حضرت جانان مبارک ای عشاق اگر در عالم ایجاب شور و زمزمه است ولادت گل نرجس عزیز فاطمه است امام عسکری از شوق روی دلبندش نخواهد اینکه بگیرد نظر ز فرزندش ربوده دل ز پدر بین گریه لبخندش شده است طاق بهشت ابروان پیوندش به آن خجسته جمال و به آن حمیده صفات به خال هاشمی او محمدی صلوات تمام ماه رخان را منظم آوردند از آسمان مه و خورشید باهم آوردند ستاره های درخشان فراهم آوردند و باز پیش رخ ماه او کم آوردند کمان ابرو و چشمان نافذش زیباست نوشتهاند که طاووس جنتالزهراست عزیز فاطمه لب را به خنده تا وا کرد خدای داند و بس در جهان چه غوغا کرد امین وحی خدا خویش را مهیا کرد هزار دستهی گل هدیه بر ملیکا کرد نپرس اینکه ملیکا که بوده یا او کیست ملیکهی همه افلاک و مادر مهدیست چه دختری که ز شهزادگان رومی بود نبی در عالم رویا مدیح او فرمود مسیح در نظرش آمده ورا بستود ودر مکاشفهای بعد گفت و بعد شنود به یک اشارهی زهرا سهل ایمان شد عروس فاطمه با دست او مسلمان شد نگاه دلبری اش دل ربوده از مادر صدای حیدری اش در فضا طنین گستر پدر زمادر و مادر بگیردش ز پدر که جبرئیل و ملائک به گفتهی داور وجود اقدس او را به آسمان بردند بهشت را به میان بهشتیان بردند اگرچه شد دل نرجس ز دوری اش بی تاب سه روز دیدهی مادر نمی نشست به خواب پس از سه روز شد آخر ز دیدنش شاداب ولی در این میانه امان از دل رباب نسیم از دل غم دیده اش توانی میبرد سه شعبه اصغر او را به آسمان میبرد دوای دولت او تا در احتزاز شود بزرگ پرچم اسلام در فراز شود مسیح پشت سرش گرم در نماز شود و به کعبه تکیه کند بغض بسته باز شود دوباره تازه نماید بهار هم عهدی صدا زند انا المنتقم المهدی لوای نصر من الله را کشد بر دوش شرار فتنه کفار می کند خاموش ز آبشار نگاهش حرم شود مدهوش رسد صدای اذانش ز بام کعبه به گوش نه آن اذان که بگویند فرقهای گمراه اذان اشهد ان علی ولی الله به انتقام عزیزان ز جای برخیزد ز خاک آن دو ستمکار را برانگیزد به نخل خشک شده آن دو را بیاویزد شرار شعله به آن دو شرور میریزد به جرم اینکه ربوده اند حق حیدر را به پیش ساقی کوثر زدند کوثر را امیر عالم ایجاز یا اباصالح سلام ما به شما باد یا اباصالح کنار پنجره فولاد یا اباصالح زنم به شوق تو فریاد یا اباصالح خدای را به امام غریب میخوانم به شوق دیدنت امن یجیب میخوانم