املای انتظار

املای انتظار

[ روح الله رحیمیان ]
دنیا برعکس قایم باشک بازی
به یقین می‌دونه قائمش کجاست
ما همه گم شدیم و اون معلومه
شب و روز اونه که به دنبال ماهاست

اونی که عمری ظاهرا پنهونه
داره به دنبال ماها می‌گرده
ما همه غائبیم و حاضر اونه
این درده این درده

من با تلاشم و
یه قطره که می‌خوام دریا شم و
اندازه‌ی خودم اومدم با تو باشم و
پس خوب می‌دونم که رو پام باید پاشم و

می‌دونم آینده‌‌ی ایرانم
می‌دونم روی منه برنامه دشمن
می‌خوادش یه نسل بی تفاوت رو
به جریان ظهورت بسازه از من
واسمه روشن

با این فکرام بده املا و ریاضیم
دل به زنگ بازی می‌سپارم 
با انگشتام دونه دونه توی بازی
اینجوری واسه تو می‌شمارم 

ده بیست سی چهل ای دل غافل
مشغول بازی بودم و جمعه غروب شد
نیومدی تو برای اون که چشم گذاشته بود چه خوب شد

ده بیست سی چهل ای دل غافل
املای انتظارمو غلط نوشتم
ولی برا تو با گریه توی دفترم دو خط نوشتم
که بی‌قرارم طاقت ندارم
تموم هفته پای درس انتظارم

****

توی رسم الخط تازه چرا
حمزه روی قائمو یا می‌خونن 
قائم دارن قایم می‌کنن 
اونا که انتظارتو نمی‌دونن 

نمی‌دونن رسم الخط تازه جهان تویی
صاحب اصلی واسه این زمان تویی
ریاضی و علوم و املا جای خود
هر روزِ هفته اصلِ امتحان تویی

ده بیست سی چهل ای دل غافل
مشغول بازی بودم و جمعه غروب شد
نیومدی تو برای اون که چشم گذاشته بود چه خوب شد

ده بیست سی چهل ای دل غافل
املای انتظارمو غلط نوشتم
ولی برا تو با گریه توی دفترم دو خط نوشتم
که بی‌قرارم طاقت ندارم
تموم هفته پای درس انتظارم

نظرات

یجوریه

عععالی