قصه دیرینه

قصه دیرینه

[ روح الله رحیمیان ]
از تموم آدما دل بریدم اِلا تو
قصه دیرینه است رفاقتم با تو
یا مرگ یا تو

من از شدت عاشق بودنم، هرچی بگم کمه حسین
من از بچگیم ذکر لبم دمِ حسین
بین کل سال عشقِ محرم حسین

رو تو حسین یه حساب دیگه وا کردم
غروب شد و هوس کرب و بلا کردم

حسین آقام حسین آقام آقام

خوب می‌دونی واسه نوکر که دیگه یاغی نیست
هیچ چیزی بهتر از چای عراقی نیست
کم داغی نیست

دیدی تو طریق، من با هر قدم، خیلی تو رو صدا زدم
از حق نگذرم مدیون شاه مشهدم
با اینکه بدم اما پیاده اومدم

دلم پُره، بازم از خاطره‌ها خوندم
یادم نرفت اربعینی رو که جا موندم

امسال اربعین یه کاری کن که پام برسه حرم
امسال اربعین بذار بیام بازم با مادرم

نظرات

یاابوفاضلیاابوفاضل

من اول یک تیکه اش رو شنیده بودم ولی وقتی کامل ش رو گوش دادم کیف کردم

مهدی نادری رادمهدی نادری راد

اجرت با ارباب بی کفن

محمد حسین میرزاییمحمد حسین میرزایی

خیلی خیلی با این حال کردم