از بابارضا به بچهها سلام عزیزای دلم خوش اومدین چقدر قشنگ منو بابا صدا زدین همتون ستاره های مشهدین شبیه ستاره هاییم وقتی با بچهها تو حرم امام رضاییم با مُهرا خونه ساختیم حالا اهل نماز از کرم امام رضاییم یه جور خیاله دیگه من خیال کردم آقا حرفاشو داره میگه آخر قلب پدرو راضی کردی مراقبت بودم تو حرم بازی کردی دنیا شبیه بازی بالا بلندی بالا پایین داره با خدا باشی میخندی دل نبندی بابا رضا یادش نمیره گفتی تو دفترم چیا نوشتم هشت تا امام رضا نوشتی واسم جایزتو یه کربلا نوشتم جایزه ی بچه ها رو تا همیشه بابا میده پنجره فولاد رضا برات کربلا میده قدرت رو میدونم، (بابا رضا جونم) ۳ میخوام بازم با پدر مادرم بیام من که زیارتو برا همهی بچهها میخوام واسه بچههای خدا سرپرست که نمیدونن مامان باباشون کجان همونایی که عاشق بابا رضان یا برای اون کودک کار که چشمش افتاد به بیمهی امام رضا توی سرما تو رو صدا زد بابا کی جز تو میتونه با مهربونیاش حاجتای بچهها رو زودی روا کنه مامان بزرگ میگه کسی زرنگه که پیش امام رضا برا امام زمان دعا کنه قول میدم قول خدایی یه قول امام رضایی میخوام رفیق قرآن شم تا یار صاحب الزمان شم ببینیم یارو کجای حرمت بابا رضا قربون کبوترای حرمت بابا رضا قدرت رو میدونم، (بابا رضا جونم) ۳
صدات رو عشقه حاج روح الله
امام رضای عزیزم دوستت دارم
آقاجونم دوستت دارم
دوست دارم بابا رضا جووو نم
دوست دارم بابا رضا
قربون کبوترای حرمت بابا رضا جووونم