صبحِ اَلَست بود و خدا بی‌حساب داد

صبحِ اَلَست بود و خدا بی‌حساب داد

[ حاج محمود کریمی ]
صبحِ اَلَست بود و خدا بی‌حساب داد
آرامشی به هستیِ در اضطراب داد

عشق آفرید و عالم و آدم خطاب کرد
بر هر که بود فرصتِ یک انتخاب داد

با چهارده ظهور، خدا پرده را گشود
من را به دست این دلِ خانه‌خراب داد

از من نبود حرفی و عشق از طُفِیلشان
مُشتی گرفت و خاک مرا پیچ و تاب داد

می‌خواست تا تبار مرا هم نشان دهد
آن‌جا به جای آب به خاکم شراب داد

انگور تاک‌های بهشتی رسیده بود
من تشنه بودم و به لبم جام ناب داد

من چون تو مست، مستِ تماشا شدیم ما
پیمانه‌نوشِ یوسفِ زهرا شدیم ما

باغ بهشت زمزمه‌ی او گرفته است
امشب که عطر نرگسِ شب‌بو گرفته است

امشب کلیم، خادم این طاق نصرت است
از دشتِ عرش نافه‌ی آهو گرفته است

یونس به دست، مِجمَر اسپند آوَرَد
یوسف خمیده دسته‌ی جارو گرفته است

رخصت نداده‌اند که جبریل هم رسد
یک گوشه در بغل، سرِ زانو گرفته است

عیسی گلاب و آینه را چرخ می‌دهد
مریم به عرش، چادرِ بانو گرفته است

حتی خلیل قبله‌ی خود گم نموده و
سر را به سوی آن خَمِ اَبرو گرفته است

از شوق، صبرِ حضرت زهرا سر آمده
امشب اگر غلط نکنم حیدر آمده

تکیه بزن به کعبه، امیرِ سوارها
پایان بده به سردیِ این انتظارها

چشم مرا به آب بصیرت زلال کن
پیدا کنم مسیر تو را در غبارها

از چشمه‌ی معارف خود جرعه‌ای ببخش
باران ببار بر تن این شوره‌زارها

پای مرا به راه ولایت ثبات دِه
دستم بگیر تا گذرم از حصارها

بین تنور عاشقی‌ات شیعه‌ام نما
مِقدادوار مثل همه سر به دارها

بر ندبه‌های ساده‌ی من برگ و بار دِه
پُر کن تمام سال مرا از بهارها

خط می‌کِشم به روی تمامی جمعه‌ها
تا جمعه‌ای که سر زند از روزگارها

جز عطرِ عشق بر سر گیسو نمی‌زنی
تو با حسین، عشقِ خدا، مو نمی‌زنی

همسایه‌ی قدیمیِ دل‌های ما سلام
ای عابر غریبِ این کوچه‌ها سلام

وقتی عبور می‌کنی بارِ چندم است
من دیده‌ام تو را و نگفتم تو را سلام

شاید تویی همان که سر کوچه زودتر
گفتی برای بار هزارم به ما سلام

دیدم به روی سنگ مزاری نوشته بود
من را که کشت؟ داغِ تو آقا بیا سلام

بر حمد و بر قیام و رکوع و سجود تو
بر قامتِ قیامتِ بی‌انتها سلام

بر جلوه‌ی قنوت و سلامِ تشهدّت
وقت اذان به اشهدُ اَن لا اله سلام

اما گمان کنم که جواب تو می‌رسد
تا می‌کنی به جانب کرب‌و‌بلا سلام

جانم اسیرِ اشهدُ انَّ امیرِ توست
آقا خوشا به حال دلی که اسیر توست
****
روزای بی‌ تو چه غمگینه
شبای بی‌ تو چه سنگینه

فراق و داغ تو دلگیره
خیال وصل تو شیرینه

تو گهواره یکی بی‌خوابه
تو خیمه‌ها یکی بی‌تابه

تو علقمه یکی گریونه
مَشک عمو دیگه بی‌آبه

رباب می‌دونه چشم انتظاری چه بده
بدونِ عمو، بابا به خیمه اومده

وای، علی لای لای...

نظرات