خیلی خیلی سخته که تنها اومیدت نا امید شه

خیلی خیلی سخته که تنها اومیدت نا امید شه

[ حسین فروغی ]
خیلی خیلی سخته که تنها امیدت نا امید شه
توی اوج بی کسی تنها برادرت شهید شه

خیلی سخته که به اشک چشمای ترت بخندن
بدتر از اون اینه به مرگ برادرت بخندن 

علمدارم شکستم از کمر تو رو کشتن
چهارهزار نفر تو رو کشتن
لشکرم رو پاشیدن از هم  

خبر داری سهم تو که شکسته بالی شد 
پشتم با رفتن تو خالی شد
از داغ تو شد قامتم خم

(تو بودی حامی و یارم 
اباالفضل ای علمدارم)۲

ابوفاضل ابوفاضل .....

تا زمین افتادی یه لشکر با هم ریختن سرِ تو 
انقدر تو رو زدن که مختصر شد پیکر تو

هر چی عُقده داشتنو انگار سرِ تو خالی کردن
از غم بی کسی برادرت خوشحالی کردن 

علمدارم رحمی به اشک چشم خواهر کن 
فکری به حال علی‌اصغر کن 
به پا شده تو خیمه غوغا 

بدون تو جسور می‌شه دشمن برا غارت 
بی کس می‌شه خواهرِ آوارت 
بلند شو تا بلند شم از جا

(گره افتاده به کارم 
اباالفضل ای علمدارم)۲

ابوفاضل ابوفاضل.....

هر گرفتاری سراغ آسِتانش را گرفت 
رزق و روزیِ تمام خاندانش را گرفت 

خوش به حال سائلی که سائل عباس شد 
خوش به حال آنکه از عباس نانش را گرفت 

روز محشر دست‌هایش دستگیری می‌کند 
دست خود را داد دست دوستانش را گرفت 

هیچ کس اندازه‌ی عباس شرمنده نشد 
کربلا بدجور از او امتحانش را گرفت 

از خجالت آب شد آب آورِ کربُبلا
عصر تاسوعا امان نامه امانش را گرفت

تیرها در پیکرش وقت زمین خوردن شکست
بس که خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت 

(تو طبیبِ دلِ بیمارِ منی 
سیّد و سرور و سالارِ منی)۲

ابوفاضل مدد ابوفاضل مدد.....

کودکانم در حرم افروخته‌اند
چشم امیدو به من دوخته‌اند 
بس که گفتندو عمو تشنه لبیم 
به خدا قلب مرا سوخته‌اند 

ابوفاضل مدد ابوفاضل مدد.....

نظرات