خورشیدم تویی؛ آوارت منم دلداهی ضریح گهوارت منم امّیدم تویی؛ بیچارت منم بیچارهی مادر بیچارت منم گریه ببین کجا بهکار اومده پدر با طفل شیرخوار اومده زلزله افتاده توو کربلا پیمبری با ذوالفقار اومده اگه شهید نمیشدی، تو رو توو خواب میبستن تو رو به طناب میبستن؛ تو رو با رباب میبستن دستاش خونیه، مردی که تو رو میبوسه و لبهای کوچیک تو رو بوسید تا دمی که تیر، بوسه زد رگهای روو گلوی باریک تو رو اگه تو رو ببینن اهل حرم قبل اسارت، میمیرن همه چی بهسرت اومده که از رباب توو خیمهها، رو میگیرن همه اگه شهید نمیشدی، دیدن آب میکشتت حجم طناب میکشتت؛ حال رباب میکشتت بزم شراب میکشتت