خسته بود آقا، تازه روی مرکبش نشسته بود آقا میزدند سنگ سرش شکسته بود آقا، خسته بود آقا تک و تنها رفت، که صدای گریه توی خیمه بالا رفت وقت رفتن طرف خیمهی زنها رفت، تک و تنها رفت تنهای تنها بود، تنهای تنها رفت آروم جون من، (زیر دست و پا رفت)۳ دریای خونه گودال زینب رو کُشته این بدن پامال (واویلا، حسین)۴