خسته بود آقا، تازه روی مرکبش نشسته بود آقا

خسته بود آقا، تازه روی مرکبش نشسته بود آقا

[ علی نجفی ]
خسته بود آقا، تازه روی مرکبش نشسته بود آقا
می‌زدند سنگ سرش شکسته بود آقا، خسته بود آقا

تک و تنها رفت، که صدای گریه توی خیمه بالا رفت
وقت رفتن طرف خیمه‌ی زن‌ها رفت، تک و تنها رفت

تنهای تنها بود، تنهای تنها رفت
آروم جون من، (زیر دست و پا رفت)۳

دریای خونه گودال
زینب رو کُشته این بدن پامال

(واویلا، حسین)۴

نظرات