اصلا بذار وقت بگذره این ساعتا سخت بگذره

اصلا بذار وقت بگذره این ساعتا سخت بگذره

[ علی نجفی ]
اصلاً بذار وقت بگذره، این ساعتا سخت بگذره
اصلاً بذار دیر شه، روضه نفس‌گیر شه
توو روضه‌ی گودال، نوکر تو پیر شه

مگه از گودال، درت آوردن؟
که من از گودال دربیام آقا

دوست دارم وقتی کربلا هستم
دور مقتلت بیام بیشتر  آقا

شمر بود و حنجرت، بی.حیا افتاده بود با خنجرش به جان پیکرت
آه از دسته‌ی کُند، خنجرش رو مکرّر می‌کشه به حنجرت

(حسین)۴

دریای خونه قتلگاه، یادم می‌مونه قتلگاه
آشفته حالم کن، نگاه به حالم کن
واست نمردم من، آقا حلالم کن

زخم تو هر روز کهنه‌تر می‌شه
داغ تو داره تازه تر می‌شه

عمر من داره گوشه‌ی گودال
هر شب جمعه با تو سر می‌شه

تا رسید آنجا سنان، گفت: بگذارید دیگر مال من باشد سرش
پیرهنش را از تنش، یک نفر برداشته در لحظه‌های آخرش

بدم العريان، بدم العطشان
(یا عریان، یا عطشان)٢

نظرات