
جز بر آن تیغ دو اَبروی تو سر نفروشم غرقِ دردم ولی خونِ جگر نفروشم زندگی، بینمکِ روضهی تو شیرین نیست نمک شورِ تو بر کوه شِکر نفروشم دل به شبهای عزاداری تو خوش کردم خرقهی مشکی خود را به سحر نفروشم گریهآباد شدم، خانهات آباد حسین به دو صد دُرّ و گهر دیدهی تر نفروشم (گریه کردم که کمی زخم تنش خوب شود گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد) **** بگو امشب به من از عصر عاشورا کجا بودی؟ مرا مهمانی آوردی، خودت تنها کجا بودی؟ اگر بر نیزه بودی، من که چشمانم نمیدیدت مرا بردند بازار یهودیها، کجا بودی؟ کلیسا رفتهای از شانهی گیسوت معلوم است مگر اطفالت چه کم دارند از آن ترسا؟ کجا بودی؟ من از بوی طعام خانهها خوابم نمیگیرد تو ای با بوی نان همراه، تا حالا کجا بودی؟ تویی که مادرت افطار خود را خرج سائل کرد تصدّق نان که میدادند دست ما، کجا بودی؟ **** من الان باید تو آغوش عمو عبّاس باشم نه که الان توی خرابه به روی خاکا پا شم آی بدنم عمو عبّاسم سوخته تنم عمو عبّاسم بد زدنم عمو عبّاسم، آی دهنم همهش منو کشید شبیه وحشیا همهش میگم عموجونم زجرو نبخشیا حالم خرابه زنجیرِ دور گردنم برام عذابه نمیذاره که دخترت یه کم بخوابه حالم خرابه بغضم گرفته بیناییِ چشامو زجر ازم گرفته بیحیا از پشت موهامو محکم گرفته این همه زخم روی بدن نمیشه مثل تو دخترت کفن نمیشه یه جور سوزوندن سرمو میدونم موهای من دیگه بلند نمیشه اشکم به راهه غیر دندونام همه تنم سیاهه میخوام بگم درد دلامو بابا بگم تو این مسیر چیا کشیدم موهام تو دستای دشمنت بود سواره بود، پیاده میدویدم شلّاق و ضربههای داغ و من بودم بیابون و یه زجر بیاخلاق و سرمو، پَرمو عمو دیده پای چشمم ورمو کمرم، پدرم خیلی ناسزا میگفت به مادرم بشمارم بازم یا نه؟ بابا مومو گرفت النگومو گرفت، همه رومو گرفت دستشو میگم که بازومو گرفت کعب نِیای که خوردی پهلومو گرفت همونی که ازم پدرم رو گرفت با یه عدّه حرومی دور و بَرم رو گرفت تو نبودی به زور معجرم رو گرفت میشه بگی که من هنوز نازم؟ موی منو شونه بزن بازم چرا تنهام گذاشتی؟ پا نداشتی که بیای یا که دیگه دوسم نداشتی؟ چرا چشاتو بستی؟ بابا چیزی بگو تا که بدونم قهری یا آشتی دیدم روی نیزه چشات بسته بود بابا نشد نازت کنم، دستام بسته بود بابا نفَسم، چرا توی طَبَقی همه کسم؟ سرتو، شنیدم مُثله کردن تنتو بشمارم بازم یا نه؟ عصا زد دهنت با سنگا زدنت، با نیزه کشتنت رفته تو خاک با نعلا بدنت نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمّه گفت مُردم! **** عمّه بیا گمشده پیدا شده، واویلا واویلا خرابه امشب شبِ یلدا شده، واویلا واویلا بس که دویدم عقب قافله، واویلا واویلا پای من از رَه شده پُر آبله، واویلا واویلا **** دختر اگر یتیم شود پیر میشود از زندگی بدون پدر سیر میشود همسن و سالها همه او را نشان دهند خب دختر است زود دلگیر میشود یادته بابا؟ سوخت موهای قشنگی که میکردی شونه نه گلسر نیست اینایی که رو سَرمه لختهی خونه بد زدنم، با لگد زدنم استخون پهلوم شکسته با مشت زدنم، خونه دهنم شیرینزبون لکنت گرفته گوشواره هم برام بگیری فایدهای نداره! گوشواره بندازم چهجوری با گوشای پاره؟ برس مراسم تشییع پنجم صَفر است کفن نمودنِ دختر به گردن پدر است **** (گریه کردم که کمی زخم تنش خوب شود گیرم این اشک بدرد صف محشر نخورد) **** (پنجهی شمر محاسن که برایش نگذاشت بس که نامرد سرش را به زمین میکوبید) **** (به قرآنپارهها آن نامردها دستها بردند عروسانِ علی را از میان مستها بردند)