
به خود آ یک لحظه ای دل خدا را بکش طیب نفس و بیفکن هوا را اگر بنده ای بنده ای کن خدا را وگر شیعه یار علی باش یارا ولی خدا، رکن دین، جان احمد که در دست دارد زمام قضا را رکوع و زکات علی هر دو با هم شرف داده اند آیهی انّما را جوان مرد را باید این چهار خصلت که هر چهار را شیر حق بود دارا به مسکین تواضع، به سائل تبسّم به دشمن مروّت به قاتل مدارا بر اندام خود جامهی وصله دار و به قنبر دهد جامهی پر بها را به روغن نیالود نان جوین را ندیدند در سفره اش دو غذا را خدا فاتح جنگهاست آری علی گیرد ار در کف خود لوا را علی میتواند، علی میتواند به موری ببخشد صعود هما را علی میتواند، علی میتواند به موسی دهد یا بگیرد عصا را علی میتواند، علی میتواند کند جا به جا صبح و ظهر و مساء را علی میتواند، علی میتواند کند حبس در قلب مغرب عشاء را باز پیچیده مگر نام علی در هوشم کز طرب پر شده تا پردهی آخر گوشم در شب نامگذاری به گوشم خواندند که به روی احدی وا نکند در گوشم گوش من یک صدف خالی بی گوهر بود گشت با نام علی معدن گوهر گوشم تا کنون هرچه شنیده است به جز نام علی همه را کرده برون از در دیگر گوشم قصری از شوق غلامی شد پارچه گوش قنبری کو که دو صد حلقه کند در گوشم ***** از علی بخوان بشود عیان که امیر روز جزا علیست که حساب ما که کتاب ما که عذاب ما همه با علیست نشد از غم ضعفا جدا و کسی که در پی هر گدا برود شبانه و بی صدا ببرد لباس و غذا علیست همه رمز و راز جهان بدان شده در عبای علی نهان شد اگر کسی یل و پهلوان به یقین که از دم یا علیست همه دم بگو بک یا علی که نفس علی که هوا علی که دوا علی که شفا علی که دعای دفع بلا علیست ز علی کسی که جدا شود و اگرچه از خلفا شود تو بدان که یک شب لا شود به خدا که نون لنا علیست بُود اوّلین بُود آخرین شه مسلمین، شه مومنین برو در صفات خدا ببین نه علی خدا که خدا علیست علی یا علی برود فراتر از آنچه که نرسیده بال ملائکه قدری که در دل معرکه در قلعه کنده ز جا علیست چه صلابتی و چه شوکتی چه شجاعتی و چه هیبتی به صفا و مروه چه حاجتی به صفا قسم که صفا علیست نجف است و ساغر تا لبه نجف و مستی هر شبه نجف است و گیجی عقربه تب و لرزه قبله نما علیست و به لطف پاکی مادرم نشدم حرامی و از سرم نرود که بندهی حیدرم سند شرافت ما علیست علی یا علی