الا ای ماه تابانم، به نِی قاریِ قرآنم به لب شد از غمت جانم، (ببین حال پریشانم)2 الا ای مهجبین من، نگار نازنین من نظر بِنما به احوالم، (مَهِ نیزه نشین من)2 (تحمل کردم ای مظلوم،)2 ز خصم تو جسارت را کشیدم در رهِ عشقت، غم و رنج اسارت را پر از سوز و شرر گشتم، ز غم خونین جگر گشتم که با فرزند ذی الجوشن، (در این ره همسفر گشتم)2 حسین جانم حسین جانم... دو چشم اهل بیتت را، ببین گریان ببین گریان ز روی نیزهی غربت، (بخوان قرآن بخوان قرآن)2 به اشکم آبرو دادم، جهاد و استقامت را به عالم کردهام معنا، بزرگی و شهامت را نرو ای یوسف زهرا، کجا رخسار نیلی بود جواب یا حسین من، ز دشمن ضرب سیلی بود حسین جانم... ز فرزندان پیغمبر، چه حرمتها که بشکستند به ما تهمت زده دشمن، که اینها خارجی هستند حسین حسین... مظلوم حسین (ز داغت بر همه عالم، حدیث غم حکایت شد به قرآن خواندنت بر نیزه، ما رفع تهمت شد)۲ امان از خندهی دشمن، امان از چنگ و ساز و دف سرت بر نیزه و میزد عدو دور تو سوت و کف حسین جانم...