
آیینهی تمام نمای خدا جواد دار و ندار حضرت سلطان ما جواد چشم تو چشمهی برکات الهی است ای جود تو عنایت خیرٌ نساء جواد هر بار غصهی همهی عالم به دل نشست گفتیم یا رضا نوشتیم یا جواد سرمای دام عالم امکان گدای توست هستند سائل کَرمت انبیاء جواد بر کُلِّ شَیءٍ رحمت جاریِ حق تویی ای سفرهدار فاطمه مشکلگشا پرسیدی از پدر به همان سنّ کودکی آخر زدند مادر ما را چرا جواد آقا جان مانند مادرت به جوانی شکستهای مسمار جلوه کرد به زهر جفا جواد از آب هم مضایقه کرد آن زن لعین بر خاک حجره تشنه زدی دست و پا آقای من نه مادر و نه خواهر نه یار و یاوری تنهاترین فداییه آل عبا جواد بودند دیو و دَد همه مشغول ساز و کف تا رفت نالهی تو به عرش خدا بردند نیمهجان بدنت را به پشتبام اما تو گشتهای ذبیح از قفا افتاد پیکرت به خرابه سه روز و شب در زیر سُم اسب نشد طوطیار ای یوسف رضا، به تن هر پیراهن که هست جانم فدای بیکفن کربلا هرگز نرفت بر سر بازار دخترت زینب شکست بر سر بازارها