
اینها به جای آن که برایت دعا کنند کف میزنند تا نفَست را فدا کنند هر چند تشنهای ولی آبت نمیدهند تا زودتر تو را زِ سر خویش وا کنند هر وقت دست و پا بزنی دست میزنند امّا خدا کند به همین اکتفا کنند بالِ فرشتههای خدا هست پس چرا این چند تا کنیز تو را جابهجا کنند تا بام میبَرند که شاید سر تو را در بین راه با لبهای آشنا کنند حالا کبوتران پَر خود را گشودهاند یک سایهبان برای سرت دست و پا کنند