
سَر این سفرهها نمکگیریم ما گدائیم تو خونمون رسمه سَر این سفرهها نمکگیریم نمک سفرمون رو هم حتی از جوادالاعمه میگیریم هر کسی عاشقه خیالش جمع کاظمینی نشه نمیمیره آخه باب المرادشو قطعاً دم باب الجواد میگیره گیر کردم تو منجلاب گناه بیا راه بهشت رو روم وا کن عرفه کربلامو امضاء کن مادری بودی از همون اول کوچههای مدینه شاهدتن هر جا تو کوچهها زمین خوردی گریه کردی برای داغ حسن از رو خاکها بلند شو، بسه چی از اینجا تو خاطرت داری؟ که میای هر دفعه تو این کوچه مثل ابر بهار میباری روضهی کربلائیها پُر کرد حال و روزت تو آخرین شب رو وقتی دورت کنیزها رقصیدن خوب حس کردی داغ زینب رو ای وای میسوزه چشمای ترت ای وای وفا نداره همسرت آقا همه درها رو بسته و دل تو رو شکسته و امون از این همه غریبی آقا آتیش گرفته حنجرت آقا کسی نبود بالا سَرت ای وای به پشت حجره صف زدن تو گریهی تو کف زدن امون از این همه غریبی بردن تنت رو زیر آفتاب امّا، عزیز قلب بوتراب افتاد غریبونه رو خاک مقتل بغداد نبوده مثل کربلا آقا نشد سَرت زِ تن جدا ای وای چی دیده زینب از روی تل [نزن رو خاک حجره دست و پا (علی اکبر امام رضا)۳]* **** باید از روضه گفت سَر بسته روضه باز است و حجره در بسته مردم به کدامین گناه در قتلش اُم رَزل اینچنین کمر بسته سَرش افتاده است بر شانه۲ دست و پا میزند غریبانه سوخت از داغ این امام غریب جگر آشنا و بیگانه وسط هلهله دلش غم داشت روضهاش بویی از محرم داشت یاد جد غریب خود افتاد روضهاش آه خواهری کم داشت دل آن بیحیا نشد آرام بدنش را کشید تا سَر بام دو سه روزی پس از شهادت هم شد رها روی بام، جسم امام قلم اینجا کمی سخن دارد حضرتش سایهبان به تن دارد تنش عریان نشد خدا را شکر۳ روضهخوان گفت پیرُهن دارد مثله شد این بدن نشد هرگز شده بی پیرُهن نشد هرگز ده سواره تنش نکوبیدند پس جسارت به تن نشد هرگز جگرش پاره شد ولی سَر داشت تا نفس داشت سر به پیکر داشت ساربانی نبود اطرافش دست و انگشت سالم آخر داشت جَد او را ولی چه بد کشتند از روی کینه و حسد کشتند ظالمی با دوازده ضربه... آقای ما رو از قفا با دشنه کشتند آقای ما رو با لبهای تشنه کشتند **** هم مادرش بود هم خواهرش بود چشم یه ملعونی پِی انگشترش بود **** روضه نمیخواهد تنی که سَر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارو **** ماه باشی روز و شب در آسمان باشی اگر لحظه لحظه روشنی بخش جهان باشی اگر روضهات یک جور دیگر میشود در حجرهات خود ولی عهد سلطان زمان باشی اگر روضهات حتما علی اکبری هم میشود موقع رفتن از این دنیا جوان باشی اگر بر مشامت میرسد از کوچه بوی دود و یاس در جوانیات خصوصاً قد کمان باشی اگر زهر ده تا اسب خواهد گشت و خواهی شد حسین شمر وقتی رفت و در دست سنان باشی اگر تازه بعدش روضه در ناحیهی انگشتر است در مسیر چشمهای ساربان باشی اگر اماروضه دارد میرود از کربلا سمت دمشق با سَر ماهت دلیل کاروان باشی اگر **** مادرت شد خیزران و بیشتر حق با شماست اشک ریز روضههای خیزران باشی اگر **** خواهی اگر زنی تو برن پیش ما نزن بنگر رقیه بَر رخ بابش نظاره ... **** نمیخواهم بگویم که کجا بودم، نمیخواهم که بی تو بَر سَر بازار گردیدم کجا بودی؟ نمیخواهم بگویی که کجا بودی نمیخواهم که از خاکستر گیسوت فهمیدم کجا بودی حسین...