چی می‌شد که منم امروز میون زائرات باشم

چی می‌شد که منم امروز میون زائرات باشم

[ حاج حسن خلج ]
چی می‌شد که منم امروز میون زائرات باشم
یه بیمار نظر کرده توی دارالشفات باشم
 
(تموم آرزوم اینه یه‌بارم که شده حتی 
بیام و خادم و جارو کش صحن و سرات باشم)۲

(برا پرواز رو گنبد ندارم بال و پر اما
می‌تونم کل عمرم رو غبار زیر پات باشم)۲

ببار ای‌حضرت بارون، که خیلی این روزا تشنه‌ام 
میشم سیراب وقتی، غرق دریای نگات باشم

نمی‌خوام پادشاهی رو، تویی بالاترین ثروت
چی کم دارم توی دنیا تا وقتی که گدات باشم

(چه حس خوبیه کنج رواق عاشقیت من هم
یه روضه خون واسه جد غریبه کربلات باشم)۲
****
چون ز فرق اکبرم در کارزار
معنی شق‌القمر شد آشکار

ارغوانی گشت مُشکین سنبلش
ریخت روی نرگس و برگ گلش

بر جراحاتش که جای شرح نیست
با هزاران دیده جوشن می‌گریست

بس که خون از هر رگش جوشیده بود
سرو از گل پیراهن پوشیده بود

(چون شد از دستش عنان صبر و تاب 
نا گریز افتاد بر یال عقاب)۲

گفت با آن توسن تازی نژاد 
کای به جولان برده گوی از گرد باد

وقت میدان داری من شد تمام 
نوبت جولان توست ای خوش خرام

سعی کن شاید رسد بار دگر 
دست امیدم به دامان پدر

اندر آنجا ای سمند تیز رو
از کنار خیمه لیلا مرو

کاگه از حالم اگر لیلا شود
بعد از این مجنون این صحرا شود

نام اکبر به سر تربت لیلا مبرید
بگذار این جوان کشته قراری گیرد

نظرات