علی جهانبخش

ما تا خدا خداست گدایان این دریم

1752
2
ما تا خدا خداست گدایان این دریم
زیرا که بی تو راه به جایی نمی‌بریم
حسین آرام جانم، حسین روح و روانم
اشک عزای توست همان مایه‌ی حیات
عین جهالت است از این آب بگذریم
ما را مجال دوستی‌ات نیست بیش از این
جایی که پیش جون تو از هیچ کمتریم
ما را به ادعای وفا داشتن چکار
ما با هزار مرتبه ارفاق نوکریم
اندازه‌ی تمام نفس‌های خسته‌ات
نه بلکه زیر دِین تو صدها برابریم
نزدیک مغرب همه‌ی روزهایمان
گریان بر آن تن در خون شناوریم
هم زخم خورده از غم نیزه شکسته‌ها
هم داغدار روضه‌ی مکشوف حنجریم
تنگ غروبه، تنگ غروبه
یک خنجر کهنه داره به حنجر می‌کوبه
*****
هرم لب‌های تو آتش زده جانم پسرم
قصه‌ی آب برای تو بخوانم پسرم
پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد
کشته‌ی طعنه‌ی این زخم زبانم پسرم
داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد
نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم
مادرت دیده به راه است که سیراب آیی
با چه رویی تن تو خیمه رسانم پسرم
بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد
با نگاه تو گرفته‌ است زبانم پسرم
*****
لالایی مادر، آروم جونم
بیا پایین از نیزه، سر بذار رو شونه‌ام
نخواب و چشمات که اشک نریزم
آخه پر از شیر شده سینه‌هام عزیزم
رفتی اما غصه‌ام اینه یه بار مادر نگفتی
دارن بهت سنگ می‌زنن می‌ترسم
الهی از رو نیزه‌ها نیفتی
از رو نیزه اگه به دست مادرت طنابه
این تازه اول مصیبتامه
قرار بعدی ما مجلس شرابه
تورو می‌زدن به قصد ثواب
منو می‌زدن تو مجلس شراب
تو بزم شراب شد آستین پاره‌ برا من حجاب
نشست حرمله روبه‌روی رباب
بخدا در همه عمرم به کسی رو نزدم
رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند
دفن کنم جسم تو را نهالی واویلا واویلا
زیر سم اسب کسی نمانی واویلا واویلا

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش