
فراتر از عبادات خلائق حد ایمانش نبی بعد از نبی بودند از آدم مسلمانش به منبر خطبه خواندنهای او محشرتر از محشر قیامت جلوهای از لحظهی رفتن به میدانش اگر شوق بهشتی هست در ما، بس همین علت که دور حوض کوثر جرعهای باشیم مهمانش به قربان علی رفتن فقط در شأن زهرا بود کسی چون من نهایت میشود قربان سلمانش دلم با زلف تو در توی او دارد شباهتها خوشم با اینکه قلبم بوده از اول پریشانش مرا یک آرزو باشد اگر در این جهان این بس که باشم خاک زیر پای سگهای بیابانش اگر با مدح حیدر میپرد هوش از سرت، حتماً بغل کن مادرت را بابت پاکیِ دامانش فقط کافیست یا حیدر بگویی بین جمعیت به گوشت از تمامیِ دهانها میرسد جانش به شیرینیِ دلچسب دِهینهای نجف سوگند که دل بستن به هر کس جز علی تلخ است پایانش