سلام آقا سلام آقا، موسی بنِ جعفر... پَر زد کبوتر روحم، سمت بهشت با یادت من عمریه نمک خوردم، از سفرهی اولادت من روسیاه و بیچارهم، اما ببین که میبارم از غربتِ فریادت وارث غربتِ مولائی، اشک زهرا توی چشماته دستتو بستن و میدونم، نبض دنیا توی دستاته ما همه تشنهی بارونِ توئیم، سلام آقا گَرد و خاکِ دَم ایوون توئیم، سلام آقا رزق این کشورو مدیون توئیم، سلام آقا سلام آقا سلام آقا، موسی بنِ جعفر... راه گلوتو میگیره، زنجیر و بغض این شبا قلبت شکسته با زخمِ، حرفای این نامردا زندان گرفته و سرده، سهم تو حسرت و درده از ظلمتِ این دنیا روی خاک عباتون آقا، غرقِ خونه تنِ بیجونت بین گودالی و هر لحظه، یاد ارباب شده مهمونت مثل تو پیکر شاه بیکفن، توی گودال سر غارت لباس کهنهشم شده جنجال روی تلّ زینبیه خواهرش میره از حال علیَ المظلوم علیَ المظلوم، حسین واویلا... از لای پردهی خیمه، گرد و غبار معلومه تو راه علقمه ردّ صدها سوار معلومه چشم انتظار بابامه، امام دیگه سرانجامِ این انتظار معلومه کاشکی از تشنگی میمردیم ولی الآن عمو اینجا بود توی اوج غریبی حتی، عمو دلگرمیِ بابا بود دیگه هیچکی نمیگه وا عطشا، عمو برگرد تو رو التماسِ بارون چشما، عمو برگرد شده یکصدا تمومِ خواهشا، عمو برگرد عمو برگرد عمو برگرد، حرم حیرونه عمو برگرد عمو برگرد، بابام گریونه اباعبدالله... **** عازمِ مشهد شدم، تا با تو درد دل کنم بودنم را میکنم اینگونه باور بیشتر گنبدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد هر که بامش بیش برفش نه! کبوتر بیشتر چهار فصل مشهد از عطر گلابا کَنده است اینچنین یعنی سه فصل از شهر قَمصر بیشتر پیش تو شاه و گدا یکسانترند از هر کجا این حرم دیگر ندارد حرف کمتر بیشتر ای که راه انداختی امروز و فردای مرا چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر از غلامان شما هم میشود دنیا گرفت احتیاجت دارم آقا روز محشر بیشتر بر تمام اهل بیت خویش حساسی ولی جانِ زهرا چون که میدانم به مادر بیشتر