سرت روی دوش بابا بخواب عزیز من
4049
14
- ذاکر: علی جهانبخش
- سبک: شعر روضه
- موضوع: حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: شب هفتم محرم
- سال: 1402
سرت روی دوش بابا بخواب عزیز من
آروم تو آغوش بابا بخواب عزیز من
فدات بشم رو گونت جای ناخنه
بخواب دیگه هیشکی تو رو بیدار نمیکنه
پژمرده شد گلم تو کمتر از یه روز
بابات برات بمیره بازه چشم تو هنوز
به سمت لشکر گفتم کودک من بیشیره
آبش بدید میمیره، آبش ندید میمیره
لای لای علی جان لای لای...
ندیده باشه مادرت تو رو خدا کنه
بابات باید این صحنه رو چطور نگاه کنه
فقط سه شعبه میتونه سرو جدا کنه
از خون حنجرت مشتای من پره
هیشکی تو دنیا سر شیرخواره نمیبُره
پاهام نمیکشه سمت حرم علی
دق میکنه مادرت اینجوری برم علی
بخواب عزیز جونم برا همیشه راحت
دیگه تموم شد بابا زندگی شیش ماهت
لای لای علی جان لای لای...
در آغوشم تو را با احتیاط آوردم از میدان
که ترسیدم جدا گردد سر از پوست آویزان
مُوَقَّت میکنم دفنت که دور از هر بلا باشی
مبادا موقع غارت به زیر دست و پا باشی
من تجربهی تیر کشیدن ز بدن را دارم
ولی این تیر سه شعبهست خدایا چه کنم
آروم تو آغوش بابا بخواب عزیز من
فدات بشم رو گونت جای ناخنه
بخواب دیگه هیشکی تو رو بیدار نمیکنه
پژمرده شد گلم تو کمتر از یه روز
بابات برات بمیره بازه چشم تو هنوز
به سمت لشکر گفتم کودک من بیشیره
آبش بدید میمیره، آبش ندید میمیره
لای لای علی جان لای لای...
ندیده باشه مادرت تو رو خدا کنه
بابات باید این صحنه رو چطور نگاه کنه
فقط سه شعبه میتونه سرو جدا کنه
از خون حنجرت مشتای من پره
هیشکی تو دنیا سر شیرخواره نمیبُره
پاهام نمیکشه سمت حرم علی
دق میکنه مادرت اینجوری برم علی
بخواب عزیز جونم برا همیشه راحت
دیگه تموم شد بابا زندگی شیش ماهت
لای لای علی جان لای لای...
در آغوشم تو را با احتیاط آوردم از میدان
که ترسیدم جدا گردد سر از پوست آویزان
مُوَقَّت میکنم دفنت که دور از هر بلا باشی
مبادا موقع غارت به زیر دست و پا باشی
من تجربهی تیر کشیدن ز بدن را دارم
ولی این تیر سه شعبهست خدایا چه کنم
نظرات
نظری وجود ندارد !