از اون بالا نگاه کن، عموتو دیدی حالا

از اون بالا نگاه کن، عموتو دیدی حالا

[ رحمان‌نوازنی ]
از اون بالا نگاه کن، عموتو دیدی حالا
حق میدی برنگشته به خیمه‌ها سقا

اون طرفو می‌بینی، مثل نِیِستون شده
اون بدن عموته، که نیزه‌بارون شده

از اون بالا نگاه کن، مادرتو تو خیمه
هی این‌ور اون‌ور میره جلو چشای عمه

رقیه رو می‌بینی، دنبال تو می‌گرده
گوشواره‌هاشو نذر تشنگیِ تو کرده

از اون بالا نگاه کن، هیشکی نموند کنارم
مدافع حرم باش، من کسیو ندارم

بیا یه کاری بکن که بابا سرفراز شه
اینکه نذاری دستی سمت حرم دراز شه

از تون بالا نگاه کن حرمله حاضر شده
لشکرشون برای هلهله حاضر شده

اون سَنان و می‌بینی وایساده بین دشمن
با شمر دل‌خوش شدن برای پیرهن من

بابا بند دلم پاره شد، تیر از کَمون رها شد
حالا بابات اسیرِ خنده‌ی دشمنا شد

سرت به پوستی بَنده، بابات شده حیرون
برم به خیمه‌ها یا برم به سمت میدون

نظرات