حسین سیب سرخی

تو یادگاری حسینی

253
7
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی
شبیه عمه‌ی مظلومه‌ات بلا دیدی

سری به نیزه بلند است را شما دیدی
و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی

دو چشم گریه‌ی تو تا همیشه آباد است
در این سکوت تو صدها هزار فریاد است

برای گریه‌ات آقا اشاره کافی بود
همین که چشم تو بینَد سه‌ساله کافی بود

گلوی نازک یک شیر خواره کافی بود
به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود

تو را به غصه چهل سال مبتلا دیدند
به لحظه لحظه گریز تو کربلا دیدند

اگر چه عصر دهم قسمت تو غم گردید
که سایه‌ی پدرت از سر تو کم گردید

دلت ز داغ اسارت غم فراوان داشت
دو پلک چشم‌تر تو همیشه باران داشت

همیشه خاطر تو یادی از شهیدان داشت
به سینه روضه‌ی مکشوف چون هزاران داشت

به‌جز حسین حواس کسی به نوکر نیست
کسی میان سران از حسین ما سر نیست

حسین بوده اگر آبرو به ما دادند
علی نباشد اگر صحبتی ز قنبر نیست

غریبه‌ای که حسینی شده برادر ماست
برادری که حسینی نشد برادر نیست

نماز و روزه و حج و زکات جای خودش
بدان رفیق که چیزی ز روضه بهتر نیست

کسی که آمده در محشر حسین امروز
زمان صور هراسان میان محشر نیست

تمام خیر همین‌جاست زیر پرچم او
نگرد جای دگر را که جای دیگر نیست

عراق خاک حسین است خاک ایران هم
حسینی است زمین حرف چند کشور نیست

گلوی تو به‌خدا بوسه گاه زهرا بود
به شأن حنجرت ضرب‌های خنجر نیست

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش