باز فاطمیه رسیده و دیده هامون از، غُصه تره باز فاطمیه رسیده و شیعه بینِ دیوار و دره آدم زده پرچم عزا رو سر در خونه ی خدا روضه گرفتن همه برا فاطمه ی فاطمیه ها پیچیده بوی عطر یاس تو كوچه های شهرمون هوا هوای گریه شد برای قبر بی نشون (امون ای دل، امون ای دل)۳ خونه ای كه قبله ی همه اهل زمین و، آسمونه با سوختنش داره با خودش غنچه ی یاسو، میسوزونه دارم میلَرزن كبوترا مادرشون بین شعله ها یكی نیومد كمك كنه، فاطمه مونده به زیر پا به پیش چشمایی كه بود چشمه ی غیرت خدا دختر مهتابو زدن چهل نامرد بی حیا (امون ای دل، امون ای دل)۳ خدا نیاره برا كسی این همه ماتم رو ببینه دست باباش بسته باشه و مادرش رویِ، خاك بشینه طناب و دستای حیدری غلاف و بازوی مادری میریزه تو كوچه اشكِ خون ز گوشه ی چشم معجری بنفشه شد یاس علی به زیر تازیانه ها زخمی شده بال و پرِ كبوتری تو كوچه ها (امون ای دل، امون ای دل)۳