باز فاطمیه رسیده و، دیده هامون از، غُصه تره

باز فاطمیه رسیده و، دیده هامون از، غُصه تره

[ ابوالفضل بختیاری ]
باز فاطمیه رسیده و
دیده هامون از، غُصه تره 

باز فاطمیه رسیده و
شیعه بینِ دیوار و دره 

آدم زده پرچم عزا
رو سر در خونه ی خدا 

روضه گرفتن همه برا
فاطمه ی فاطمیه ها 

پیچیده بوی عطر یاس
تو كوچه های شهرمون 

هوا هوای گریه شد
برای قبر بی نشون 

(امون ای دل، امون ای دل)۳ 

خونه ای كه قبله ی همه
اهل زمین و، آسمونه 

با سوختنش داره با خودش
غنچه ی یاسو، می‌سوزونه 

دارم می‌لَرزن كبوترا 
مادرشون بین شعله ها 

یكی نیومد كمك كنه،
فاطمه مونده به زیر پا 

به پیش چشمایی كه بود 
چشمه ی غیرت خدا 

دختر مهتابو زدن
چهل نامرد بی حیا 

(امون ای دل، امون ای دل)۳

خدا نیاره برا كسی
این همه ماتم رو ببینه 

دست باباش بسته باشه و
مادرش رویِ، خاك بشینه 

طناب و دستای حیدری
غلاف و بازوی مادری 

می‌ریزه تو كوچه اشكِ خون
ز گوشه ی چشم معجری 

بنفشه شد یاس علی
به زیر تازیانه ها 

زخمی شده بال و پرِ
كبوتری تو كوچه ها 

(امون ای دل، امون ای دل)۳

نظرات