بارون بهاره که داره میباره ستاره ستاره توی خیمهها رقیه میذاره با بغضی که داره سرش رو دوباره رو پای بابا داره باحال خراب میگرده دنبال آب خیمه به خیمه رباب خیمهها غرق غم روضه گرفتند همه با نالهی فاطمه زینب دلش به غم گرفتاره سرش رو شونههای دلداره میگه خدا تو رو نگه داره حسین من حسین من ... دونه دونه داره حسین بر میداره خارای زمینو قدم به قدم که شام غریبون توی این بیابون نشه زخمی پاهاشون گُلای حرم الهی فردا نشه تو خیمهها غوغا نشه روی عدو وا نشه که وقت غارت میشه وقت جسارت میشه وقت اسارت میشه الهی که امشب نشه فردا جلوی چشم زینب و زهرا تو قتلگاه پا نذارن اسبا حسین من حسین من ...