اللهم متعالی المکان

اللهم متعالی المکان

[ علی نجفی ]
اللّهمَّ متعالِی المکان
از زیر نیزه و خنجر می‌خونمت
با همین نفس‌های آخر می‌خونمت
هر چی رو لب‌هام نیزه بیشتر می‌زنن
بیشتر می‌خونمت

اللّهمَّ احکُم بیننا
ضربه‌هاشون رو به سینه‌م می‌زنن
اللّهمَّ احکُم بیننا
همه‌ یک‌جا دارن با هم می‌زنن
اللّهمَّ احکُم بیننا
محکم می‌زنن

کشتیِ نجاتم، امّا غرق در خون
وقتی تو می‌بینی سختی می‌شه آسون

بسم الله و باللّه، اللّهمَّ لبیک
رِضاً بقضائک، تسلیماً لِأَمرک

اللّهمَّ لبیک، اللّهمَّ لبیک ...

اللّهمَّ یا شدید المحال
با جسم زخمی و بی‌جون می‌خونمت
تو رو زیر سنگ و تیر بارون می‌خونمت
تیغ شمره رو تارای صوتیم اگه
لرزون می‌خونمت

اللّهمَّ احکُم بیننا
نیزه تو زخمای بازم می‌زنن
اللّهمَّ احکُم بیننا
زخمی رو زخمای تازه می‌زنن
اللّهمَّ احکُم بیننا
باز هم می‌زنن

بسم الله و باللّه، اللّهمَّ لبیک
رِضَاً بقضائک، تسلیماً لِأَمرک

اللّهمَّ لبیک، اللّهمَّ لبیک ...

اللَهمَّ یا عَریض الکبریا
لب‌تشنه تو دل صحرا می‌خونمت
با تن مقطّعُ الاعضا می‌خونمت
حتّی وقتی روی نیزه می‌ره سرم
اونجا‌می‌خونمت 

اللّهمَّ احکُم بیننا
به آتیش قلبم دامن می‌زنن
اللّهمَّ احکُم بیننا
سرمو از پشت گردن می‌زنن
* * * *
حسین نحرت کردن
سر پیری یه سفر اومدی زهرت کردن
سربریده از قفا راهی شهرت کردن
 
گودالِ سنان
همه گریه می‌کنن خوش‌حالِ سنان
شاه مظلوم حرم پامالِ سنان 

بلندشو غیرتُ الله 
صدای نامحرما روم بلنده 
بلندشو غیرتُ الله 
شمر داره دست منو ... 

وای، وای ... 

حسین غارت بردن 
زیورآلات زنان و با وقاحت بردن 
از بریدن سر پاک تو لذّت بردن

مهمان امام 
اسب‌ها سیرآب و عطشان امام 
خاک داغ کربلا عریان امام 

بلندشو غیرتُ الله 
دزدیده شد النگوی رقیّه‌ت
بلندشو غیرتُ الله 
کشیده شد موی رقیّه‌ت

وای حسین ... 

غصّه روی سرم ریخت 
اشک چشم ترم ریخت 
دنیای من تو بودی 
دنیامو شمر به‌هم ریخت 

تو رو تو قتلگاه برد 
خولی سرت رو آه برد 
بمیره اون‌که مرکب 
رو بدن تو راه برد 

افتادی از رو ذوالجناح 
مغسلٌ بِدَمِ الجراح 
رد شد از رو بدنت سپاه 

حسین وای ...

نظرات