تویی بابُ المرادم، همه‌ی اعتقادم

تویی بابُ المرادم، همه‌ی اعتقادم

[ حسین ستوده ]
تویی بابُ المرادم، همه‌ی اعتقادم
با دوری امتحان نکن گداتو
از خاطرم نمیری، مگه می‌شه نگیری 
دستی که سینه می‌زنه برا تو

با غم تو عجینم، می کوبم روی سینم
غمتو به همه دنیا نمی‌دم 
تویی سیدُ الاحرار، پا علم نگهم دار
حالا که از همه دنیا بریدم

دستِ خودم نیست آقا، قلباً تو رو دوست دارم 
خودم اینو می‌دونم، ولم کنی بیچارم

حرم تو رویامه، تو یه شب مهتابی 
گشتم همه دنیا رو، نیس مث تو اربابی

حسین حسین ای جانم،حسین جان...

****
زحمتم رو کشیدی، تو اوج ناامیدی 
کسی جز تو نبود پشت و پناهم
 من کویر تویی رودم، توی بی‌راهه بودم 
روضه‌های تو کرده سر به راهم

ممنونِ لطفِ زهرام، اگه می‌باره چشمام
تو غمت رو به هر دلی نمی‌دی
تو سختی‌های دنیا، هوامو داشتی اما
غیر بدی ازم چیزی ندیدی

از تو چه پنهون، دوریت، برا دلم سنگینه
تویی همون آقا که، حتی غمت شیرینه

از کَرَمِ تو دوره، که بگی ازم سیری
هر چی باشم بازم تو، دست منو می‌گیری

حسین حسین ای جانم،حسین جان...

نظرات