ای حسین جانم حسین

ای حسین جانم حسین

[ علی نجفی ]
(ای حسین جانم حسین) ٨

وقت آن است که خون موج زند 
ناله‌ام پر به سوی اوج زند 

باز بوی هیجان می‌آید 
حرف هجران به میان می‌آید 

هجرت عشق خدایا سخت است 
گوشه‌ی خیمه تماشا سخت است 

من که نیم‌سوخته‌ی دردیدم 
کودکی ماتم مادر دیدم 

زخمیِ زخم سرِ حسنم 
تشت خون دیده‌ی داغ حسنم 

حفظ جان تو نمودم بر تو 
در غم مرگ علی‌اکبر تو 

دل من گرچه نیاسود حسین 
پشت من گرم به تو بود حسین 

دل ندارم شنوم زین جاده
شیحه‌ی اسب‌سوار افتاده 

بی‌تو دشمن چو ستم می‌ورزد 
بین اطفال حرم می‌سوید 

(ای حسین جانم حسین) ٨

بی‌تو ای عشق بگو من چه کنم؟ 
یک زن و این همه دشمن چه کنم؟ 

با من رفته رمق چون کردی 
دل من را چو شفق خون کردی 

کاش دشمن دل خود نرم کند 
لااقل از عطشت شرم کند 

صورت خواهر تو چنگ خورَد
گر به پیشانی تو سنگ بخورَد 

جان من مرگ مرا می‌طلبی
خون نبینم به لباس عربی 

وای اگر نیزه به پهلوت زدند
وحشیان چنگ به گیسوت زدند

وای اگر در هوس خون گلو 
بر محاسن بزند چنگ عدو 

(وای من، ای وای من) ۴

در میان قتلگه افتاده بود 
سر به خاک پر ز خون بنهاده بود 

زیر دست و پای آن دشمن غریب 
دست و پا می‌زد به هر اَمَّن یُجیب 

زینت دوش نبی بی‌سر شده 
پاره تیغ کینه از آن حنجر شده 

ای بریده سر که قلبت پاره شد 
از کف مادر به جنّت چاره شد 

(ای حسین جانم حسین) ٢

نظرات