حمید علیمی

ای که یک عمر پریشان سر بی‌پیکرت

954
25
ای که یک عمر پریشان سر بی‌پیکرت
اول از خانه‌ی تو شد علم ناله بلند
نفس پر شرر اشک تو روضه پرور

آسمان چشم تو را خالی از اشک ندید
هر زمان دیده گشودی به تماشای غمت

از شب یازدهم تا شب جان دادن تو
کسی ندیده‌است که آرام شوی در بستر

تو که دیدی عطش خیمه‌ی پیغمبر را
خشکی و خون ترک‌های لب اصغر را

به سر و صورت قاسم دیده‌ای نقش هلال
اربا اربا شده دیدی بدن اکبر را

تا که دیدی پدرت علقمه آمد می‌گفت
گره محکم بزنید اهل حرم معجر را

(جگرم می‌سوزد)۲

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش