ای حیدر شهسوار، وقت مددست ای زبدهی هشت و چار وقت مددست من عاجزم از جهان و دشمن بسیار ای صاحب ذوالفقار وقت مددست **** (به جمعیت، کفایت کرد امیرالمومنین ما را)2 پریشانی، وداعی کرد زین بحرِ یقین، ما را غبارِ قبر او با آستین برگیر تا آن بت (کشد بر آستانش در جزا از آستین ما را)2 حجازین بت، عراقم می برد از هر عرق کردن ز خالش می برد تا هند و از زلفش به چین ما را ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را (میان عاشق و معشوق فرق بسیار است چو یار ناز نماید شما نیاز کنید) ز اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را تمنا از علی هم صحبتی با اوست ور نه (شفاعت میکند پیش از علی ام البنین ما را)2 پر از سیاه و سپیدیم همچو عرصهی شطرنج پر از نشاط و امیدیم و پر ز غصه و از رنج خرابهایم و پر از مار و کژدم و اثر گنج (علی بیا که ساعد و بازو و روی و پنجه و آرنج نهادهایم چنان سگ سر مزار تو هر پنج)2 شکسته میدمد از من دلی که ناله ندارد شکسته باد سری که از درت حواله ندارد خراب باد دلی که از رخت پیاله ندارد (قلم، دوات و خط و کاتب و رساله ندارد مگر به باد رود جمله بر نثار تو هر پنج)2 بریز در قدحم باده ای حکومت کامل بکش به صفحهی من خطی از سلاسل باطل مرا خلاص کن از این مراحلم ز سلاسل وجود و نیستی و دوزخ و بهشت و منازل اگر تو حکم کنی میشود غبار تو هر پنج نبی، نبی شده از تو، ز توست مرسل، مرسل تویی مفصل خالص، تویی خلاصه فصل چنین شدست مبرهن، چنین شدست مسجل تشیع و حنفی، مالکی وشافع و حنبل (نهاده گردن خود زیر ذوالفقار تو هر پنج)2 نجف به رقص در آرد مرا به رغم کسالت ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت به اختیار کشیدم به جبر خویش خجالت خلیل و موسی و عیسی و نوح و ختم رسالت نشسته در علم جبر و اختیار تو هر پنج برون علیست ز حرفو، برون علیست ز اوصاف برون ز ننگ محیط و برون ز حیطهی اطراف برون ز غیر به جز خود هم از خلائف و اسلاف بهشت و برزخ و دنیا و هم جهنم و اعراف به هیچ نیز نیرزند بی کنار تو هر پنج در آ به مجلس ما برخلاف رای ستیزان نشسته اند غلامان، ستادهاند کنیزان به سلطه تا که نشستی، نشست ناز عزیزان صراط و نامهی اعمال و قبر و محشر و میزان قیام کرده تماما به افتخار تو هر پنج به اعتبار تو منبر، به اعتبار تو گنبد به اعتبار تو آتش، به اعتبار تو معبد به اعتبار تو شد هر که شد رسول موید (خلیل و موسی و عیسی و نوح و حضرت احمد گرفتهاند نبوت به اعتبار تو هر پنج)2 اگر طهور شود منجسی به آب مضافی رسد عدوی علی از کدورتش سوی صافی ببند کام و مزن نزد شاه حرف اضافی بحار و مختصر و عروه و مکاسب و کافی عریضهایست که افتاده در بحار تو هر پنج به جز تو کیست در این بزم، قدس لایتغیر به جز تو کیست به کیفیت اینقدر همه حیدر به جز تو کیست همه اصل و فرع و جزء و کل، آخر حسین و زینب و عباس و اکبر و علی اصغر نشستهاند همه داخل مزار تو هر پنج گر شود کافهی مردم به حساب آلوده قهوهی چشم تو فالیست به خواب آلوده زودتر میشکند توبهی خشک از آن روی سر سجاده کنم لب به شراب آلوده زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده دامنم عصمتم از گرد عبادت پاک است نشود بندهی حیدر به ثواب آلوده نام ما را بنویسید به ایوان نجف نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده