الا یا ایها الساقی

الا یا ایها الساقی

[ مهدی اکبری ]
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها 

برادر جان دلم خواهد شکوه باورت گردم
به هر جا هم‌عنان و هم‌دل و همسنگرت گردم

من از روز ولادت عهد کردم با غم و شادی
چه در خلوت، چه در جَلوَت معین و یاورت گردم

ولی ای یوسف زهرا مکن منزل در این صحرا
که ترسم شاهد بشکستن بال و پَرَت گردم

مکن منزل در این صحرا که در دل بیم آن دارم
خمیده قامت از داغ گُلان پرپرت گردم

از آن ترسم ز بی‌آبی به گلبانگ انا العطشان
هم‌آوای طنین ناله‌های دخترت گردم

از آن ترسم کنار آب و تشنه روبرو آخر
من دل خسته با بی‌دستی آب‌آورت گردم

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها 

از آن ترسم که قبل از دیدن داغ علمدارت
هم آغوش تن صدچاک و داغ اکبرت گردم

از آن ترسم که قاسم را لگدکوب سُم اسبان
به چشم خود ببینم شاهد چشم تَرَت گردم

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها 

از آن ترسم که از تیر سه‌شعبه بر سر دوشت
به عالم شاهد مرگ علی‌اصغرت گردم

از آن ترسم پس از بوسیدن زیر گلوی تو
به مقتل روبرو با قاتل بداخترت گردم

از آن ترسم به زیر سنگ و تیر و نیزه و خنجر
به دنبال تو و آن پاره‌پاره پیکرت گردم

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها 

از آن ترسم دم دروازه‌ی کوفه من دل‌خون
به محمل روبرو با رأس پر خاکسترت گردم

از آن ترسم که گویم من ز محمل ای برادر جان
بخوان قرآن به قربان بریده حنجرت گردم

تو آن شمع دل‌افروزیکه روی نیزه می‌سوزی
بسوز ای شمع تا پروانه‌ی دور سرت گردم

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

نظرات