اسمتو من اول از بابام شنُفتم
709
6
- ذاکر: علیرضا سحری
- سبک: شور
- موضوع: قاسم بن الحسن (ع)
- مناسبت: شب ششم محرم
- سال: 1402
اسمتو من اول از بابام شنفتم
اومدم فقط به پای تو بیفتم
من خودم قبول دارم که بدم اما
اینکه دوست دارمو دروغ نگفتم
من آبروتو بردم به درد تو نخوردم
ولی تهش ببین اگه برای تو نمردم
درسته رو سیاهم آره پر از گناهم
ولی به دستای رقیهات خودم سپردم
دنیام حرمه دنیامو نگیر
هرچی میگیری کرب و بلاهامو نگیر
اینجا رو ببین من غرق شدم
باشه دلت اومد اگه دستامو نگیر
آقام حسین...
مگه داری از منم بیدست و پا تر
مگه دارم از توام آقایی بهتر
آغوشت برای من همیشه بازه
منو بیرونم نمیکنی از این در
تویی دوای دردم منو نکردی طردم
از اینکه با تو بودم هیچ موقع ضرر نکردم
روز قیامتم شه ازت همینو میخوام
شمرو شفاعت نکنی دور سرت بگردم
روز واقعه قبل از سر تو
خنجرش بریده دستای خواهرتو
بین قتلگاه دست و پا زدی
کاشکی یکی میگرفت جلو مادرتو
یک زن تنهام چطور شمرو ازت جدا کنم
پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم
غروب شد، آفتاب نشست
شمر ولی از تنت پا نشد
اومدم فقط به پای تو بیفتم
من خودم قبول دارم که بدم اما
اینکه دوست دارمو دروغ نگفتم
من آبروتو بردم به درد تو نخوردم
ولی تهش ببین اگه برای تو نمردم
درسته رو سیاهم آره پر از گناهم
ولی به دستای رقیهات خودم سپردم
دنیام حرمه دنیامو نگیر
هرچی میگیری کرب و بلاهامو نگیر
اینجا رو ببین من غرق شدم
باشه دلت اومد اگه دستامو نگیر
آقام حسین...
مگه داری از منم بیدست و پا تر
مگه دارم از توام آقایی بهتر
آغوشت برای من همیشه بازه
منو بیرونم نمیکنی از این در
تویی دوای دردم منو نکردی طردم
از اینکه با تو بودم هیچ موقع ضرر نکردم
روز قیامتم شه ازت همینو میخوام
شمرو شفاعت نکنی دور سرت بگردم
روز واقعه قبل از سر تو
خنجرش بریده دستای خواهرتو
بین قتلگاه دست و پا زدی
کاشکی یکی میگرفت جلو مادرتو
یک زن تنهام چطور شمرو ازت جدا کنم
پاشو اذون مغربه من به کی اقتدا کنم
غروب شد، آفتاب نشست
شمر ولی از تنت پا نشد
نظرات
نظری وجود ندارد !