ببین زانو زده یلِ اُمّالبنین که زینب پایش از مَرکب گذارد بر زمین آمده در کربلا سپاه سردارِ غریب پاره شده سینهها زِ نالهی اَمَّن یُجیب ارباب مضطرم حسین... **** محبت را ببین دگر چیزی نگو رقیه آید از مَحمل به دامان عمو دوش عمو مَرکب سهساله زهرای حسین عشق ابوفاضل است پریِ زیبای حسین ارباب مضطرم حسین... **** ببین طفلان زِ ترس به حال هروله دلم میلرزد از تیر و کمان حرمله غم به دلت رَه مده خواهرِ دلدارِ حسین این همه لشکر ببین بازوی سردارِ حسین ارباب مضطرم حسین... **** (قبول کن که شبیه حصیر افتادی قبول کن تَه گودال گیر افتادی)