پاره‌ی جگر امام رضا می‌زنه دست و پا

پاره‌ی جگر امام رضا می‌زنه دست و پا

[ علیرضا سحری ]
پاره‌ی جگر امام رضا می‌زنه دست و پا
گوشه‌ی حجره و تک و تنها، می‌زنه دست و پا

افتاده چه غریبونه و از بابا داره نشونه 
می‌سوزه تو غمِ غریبی لبش پُرِ خونه

یا رضا ای بابا، بیا که خشکه حنجرم
یا رضا ای بابا، بگیر رو دامنت سرم مثل علی اکبرم...

هلهله می‌کنن پا می‌کوبن توی صحنِ خونه
غریبیِ حضرت جوادم ما رو می‌سوزونه

گریون از غمِ مادره و دل‌خون از دیوار و دره و
رو لب‌هاش ذکر یا فاطمه لحظه‌ی آخره

مادرم یا زهرا، سلام بر زمین خوردنت
مادرم یا زهرا، سلام بر علی گفتنت 
سلام بر خطبه خوندت

یا رضا ای بابا، بیا که خشکه حنجرم
یا رضا ای بابا، بگیر رو دامنت سرم مثل علی اکبرم

سه روزو زیر آفتاب و یاد کرب‌و‌بلا
گریزِ روضه می‌شه امشب روضه‌ی بوریا

رو خاک‌ها زیر آسمون و عریان و تنِ بی‌نشون و 
تو گودال بدن بی‌سر و یک‌ تنِ پُرخون 

السّلام یا جدّاه، سلام بر زخم حنجرت
السّلام یا جدّاه، سلام بر آهِ مادرت
سلام بر اشکِ خواهرت

یا رضا ای بابا، بیا که خشکه حنجرم
یا رضا ای بابا، بگیر رو دامنت سرم مثل علی اکبرم

نظرات