بهار اومد، نگار اومد زمین و آسمونا مست و حیرونه چه غوغایی، چه رویایی سر ماهو شکسته برق چشمونش دلیل خلقت عالم، یه تار موی آقامه به او دل دادم و این عشق، تموم دین و دنیامه میون ظلمت شبها، دمیده نور بیهمتا شده ذکر دل شیدا اغثنی یا ابا الزهرا زده بارون، دلا مجنون جمال رحمتُ للعالمین سر زد به کام عشق، به نام عشق برای او خدا حکمِ پیمبر زد ز بالا بر سر مکه، هزاران دسته گل آمد چراغونی شده دنیا، ز ره ختمِ رُسل آمد به مشتاقان بده مژده مدینه بین سینه گوهر آورده عروسِ حضرتِ زهرا گلی با رنگ و بوی مادر آورده به یُمن مقدم دلبر، پر از تاب و تبه شیعه مبارک گشته میلادِ رئیس مکتب شیعه مدد یا حضرت صادق... علی باطن، علی ظاهر علی جنت، علی اول، علی آخر چشمِ هرچی، حسوده کور علی هم عشق و هم دامادِ پیغمبر بدونه منکر مولا، قیامت کارشون زاره برای دشمنای آقا، جهنم جا زیاد داره علی جانم، علی جانم...