
صاحب عزا تو مشهده پرچم سیاه رو گنبده از بابالجواد ببین چقدر سینهزن اومده صحن گوهرشاد، خیسِ بارونه پنجره فولاد، روضه میخونه میسوزه از غمِ کربلا تو حجره میزنه دست و پا چقدر غریبه جوونِ امام رضا نیمهجون شده دیگه تنش خاک غربته رو پیرهنش از تو حجره تا تو پشت بوم چهجوری بردنش همسری که با، خنده دف میزد با کنیزای خونه کف میزد داره یه همسر بیوفا صدای هلهله شد به پا چقدر غریبه جوونِ امام رضا میسوزه از غم کربلا تو حجره میزنه دست و پا ناله میزنم وا غربتا، زیر آفتاب ابنُ الرضا سایه شد روی تنت سه روز، پَرِ کبوترا گوشهی گودال، روضه امشب رفت کِی تنت زیرِ، سُم مَرکب رفت نبودی دیگه تو قتلگاه اسیرِ نیزه شکستهها چقدر غریبه جوونِ امام رضا میخونه از غمِ کربلا تو حجره میزنه دست و پا