دوتا لشکر توی صورتش داره، دوتا ابرو

دوتا لشکر توی صورتش داره، دوتا ابرو

[ امیر برومند ]
دوتا لشکر توی صورتش داره، دوتا ابرو 
جلو قاسم یک سپاهی از ازرق، زدن زانو

دوباره زنده شده جمل انگار، همه گفتن
فنون رزمش با مجتبی اصلا، نمی‌زد مو

جانم به این خم ابرو، طره‌ی گیسو زلف تو در تو
عقلا رو کرده عاجز، جانم که از نسل حیدر، زده به لشکر 
کرده چه محشر

(میگه هل من مبارز، میگه هل من مبارز)

لشکر می‌زد دشمن و از سر تا به کمر می‌زد 
یک تنه توی قلب خطر می‌زد 
ابن الحسن توی معرکه سر می‌زد 

جلوی چشم تمومیِ لشکر، شده عازم 
جوونی‌های حسن دلیری از، بنی‌هاشم 

جوون مردی توی خون این نسله 
مثل حیدر، رجز می‌خوند
رجز می‌خوند و  معرفی می‌کرد

(اناالقاسم، اناالقاسم)

یا علی جانم به این همه هیبت، شوکت و صولت
همت و غیرت
عقلا رو کرده، عاجز جانم چه کرده تو صحرا
نوه‌ی زهرا، مثَل مولا

میگه هل من مبارز، میگه هل من مبارز، میگه هل من مبارز

دنیا باهاته، اون جنم توی عمق چشماته
ارثیه‌ی مرتضی تو دستاته، پس سر ازرق به زیر پاته

نظرات

جانم یا قاسم 😥😭