مجتبی رمضانی

بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین

7072
65
بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین
در اوج فقر ثروت ما می‌شود حسین

زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست
وقتی که ذکر هیئت ما می‌شود حسین

این روزها مساجد ما هم حسینیه است
در این دهه عبادت ما می‌شود حسین

این چند قطره اشک برای غمش کم است
بعد از وفات، حسرت ما می‌شود حسین

یک سکه نذر کردم صد سکه پس رسید
با این حساب برکت ما می‌شود حسین

عشقش ز کم حجاب هم بسازد محجبه
پایه گذار عصمت ما می‌شود حسین

ما ملت امام حسینیم تا ابد
پشت و پناه ملت ما می‌شود حسین

آن لحظه‌ای که خلق سرافکنده می‌شوند
در روز حشر عزت ما می‌شود حسین

یارب تو شاهدی که در ایام اربعین
یکجا تمام حاجت ما می‌شود حسین

کربلا آن شب سراسر نور بود
عشق بود و حال بود و شور بود

جنگ سخت تیرگی با نور بود
یک طرف فرعون یک سو طور بود

یک طرف راهی که آغازش فناست
یک طرف راهی که پایانش بقاست

یک طرف فرمانده شرالناس بود
آن طرف صاحب علم عباس بود

ناگهان دریای غیرت، چشم نور
دید آن سوی خیمه سیاهی را ز دور

آن سیاهی بود شمر زشت خو
شمر نه، دنیای پست فتنه جو

زهرخندش بر لب و دامن به دست
آن شب آمد راه بر عباس بست

تا کی اینجا عبد دربارت کنند؟
پای آن سو نه که سردارت کنند

آن طرف از ملک ری سر می‌کشی
این طرف خجلت ز اصغر می‌کشی

آن طرف بر خلق آقایی کنی
این طرف بی‌آب سقایی کنی

آن طرف در مقدمت زر افتد
این طرف دستت ز پیکر افتد

ناگهان رنگ از رخ سقا پرید
سر به زیر افکند اشکش می‌چکید

بهر صید شیر دام انداختی
تو مگر عباس را نشناختی؟

آن طرف شیطان صدایم می‌کند
این طرف زهرا دعایم می‌کند

باز آن دریای غیرت، چشم نور
دید آن سوی خیمه سیاهی را ز دور

دشمنان قلب مرا خون کرده‌اند
شنیدم بهرت امان آورده‌اند

پای تا سر غرق یاست می‌کنم
ای برادر التماست می‌کنم

ناگهان رنگ از رخ سقا پرید
سر به زیر افکند اشکش می‌چکید

خون رگ‌هایش به جوشش افتاد
خم شد و بر پای زینب بوسه داد

کربلا دریای خون، من ماهیم
هرچه آید پیش، ثاراللهیم

گل پژمرده پژمردن نداره
ز پا افتاده پا خوردن نداره

مرا بگذار حسین برگرد خیمه
تن پاشیده که بردن نداره

شیر میدان‌دار بودی پس چرا افتاده‌ای؟
ای امان خیمه‌ها از چه ز پا افتاده‌ای؟

من گمت کردم میان دشت حیرانم نکن

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش