چه تلخه زندگی، بدون خندههات سرفه که میکنی، زود میگیره صدات چیکار کنم کم بشه دردات، چی بیارم برات مدینه از من سیره زن جوونه من داره جلو چشم میمیره خوب شو عزیزم دیره علی همین روزا دیگه دست به دیوار میگیره دیگه نمیخندی بهم عزیزم عزیزم عزیزم التماست کنم یا اشک بریزم عزیزم عزیزم عزیزم نرو زهرا... غذای ما گه، غم بشه بهتره سفره بدون تو، جمع بشه بهتره مردن ما از اینکه سایهات، کم بشه بهتره چشم منو ترسوندی پارچه به سر کشیدی کاش فاتحهمم میخوندی حیدر تو سوزوندی روزی که در آتیش گرفت تو زیر در موندی به من بگو حرفو نه به کنیزم عزیزم عزیزم التماست کنم یا اشک بریزم عزیزم عزیزم عزیزم نرو زهرا... این غصهی منو، هیشکی نبینه کاش دو ماه گذشت چرا، سیلی نمیره جاش مغیره هر روز جلو چشمه چیکار کنم باهاش چیکار کنم باهاش مسببش مسماره نشد تماشا بکنی محسنو تو گهواره ربابه هم بیچاره گهوارهی بچهشو میبینه توی بازاره روضهی شیرخواره شده گریزم، عزیزم عزیزم التماست کنم یا اشک بریزم عزیزم عزیزم آوارهام میانهی هر شهر کردهای سیرت ندادهام نکند قهر کردهای عزیزم عزیزم عزیزم علی صلی الله علی الباکین علی الحسین گذرم تا به در خانهات افتاد حسین خانه آباد شدم خانهات آباد حسین اباعبدالله یا اباعبدالله...