چشام ابر بارونه برام دنیا زندونه

چشام ابر بارونه برام دنیا زندونه

[ حسین قربانچه ]
چشام ابر بارونه برام دنیا زندونه
تک تنهای این مدینه‌  چقدر رفتم شبونه
 به این خونه اون خونه 

زدم با دست رد به سینه‌ام 
زدم از نون شب بچه‌ها 
جلو حرمت بابام 
حالا باید زنده باشم به علی 
نه سلام بدم نه پاسخ به سلام 

هیچ کس نیست تسکین بده 
به قلب زار علی 
ای روزگار علی 

سزای خوبی این بود 
سرم رو به پایین بود 
رسیدو ضرب بی هوا زد 
چقدر دستاش سنگین بود 

زدنم با تحسین بود 
واس این قنفذ رو صدا زد 

سر آن ضرب که زد 
بازوی تو درد گرفت 
چقدر جایزه قنفذ نامرد گرفت 

سخت با کتک سیاهت بکنن 
در و همسایه  نگاهت بکنن 
غربت بی کسیبچه های بی گناهت بکنن 

روزها زانو در بغل 
شب‌های می‌باره علی 
ای روزگار علی 

خون دل خوردم هر شب 
که حسینم تشنه لب 
سرش رو بالین نذار 

چقدر گفتم به زینب 
نشه موش نا‌مرتب 
تو گودال هیچ کسی و نداره 

کار غارتش که تعارفی بشه هی می‌خواد این  بکشه اون بکشه 

من بی وضو مو تو رو شونه نکردم پسرم 
حالا باید به دنبال سرت باید بگردم

چه کنم دیر میرسم  وقتی که شمر موهای حسین من تو مشتشه 

اخ مادر نداره حسین
هیچ کس نیست یار حسین 
ای روزگار حسین 
ای غریب حسین 

من بی وضو مو تو رو شونه نکردم پسرم 
حالا باید به دنبال سرت باید بگردم

نظرات