غروب بود آفتاب نشست

غروب بود آفتاب نشست

[ محمدحسین حدادیان ]
غروب بود آفتاب نشست
شمر ولی از تنت پا نشد

غروب شد نمازش رو بست
شمر ولی از تنت پا نشد

سلام آقا که الآن روبروتونم
من اینجام و زیارت نامه می‌خونم
حسین جانم

شیب گودال و شاه بی ردا وا محمّدا۲
عمّه جان رو به مدینه زد صدا وا محمّدا۲
میزنه سنان جدا شمر جدا

نظرات