غارت زده منم که کنارت نشستهام غارت زده منم که زِ داغت شکستهام غارت زده منم که تو را خاک می کنم تابوت را ز خون تنت پاک میکنم غارت زده منم که ز کف داده صبر را با دست خویش کَنده برای تو قبر را غارت زده منم چه کنم با جنازهات ای وای ریخته به زمین خونِ تازهات غارت زده منم که ز داغ برادرم میریزم از کنار تنت خاک بر سرم غارت زده منم که ز آغوش بستهات میگیرم آه چادر خاکیِ مادرم من را به داغ قتل تو غارت نمودهاند نه کربلا نه کوفه نه در شام دلبرم داغی که رفتنِ تو روی سینهام گذاشت والله بود سختتر از غارت حرم حسین جان...