عالم سر سفره‌ت مهمونه آقا جان

عالم سر سفره‌ت مهمونه آقا جان

[ سیدرضا نریمانی ]
عالم سر سفرت مهمونه آقاجان
آدم تو کار تو می‌مونه آقاجان
از بس کریمی تو یه عمره که دارم
روزی می‌گیرم از این خونه آقاجان

خدا رو شکر منم گداتم
بیچاره‌ی تو و رضاتم
منم مثل تموم ایران
یه عمره پای سفره‌هاتم

کارم مِنَ الاَزَل از تو گدائیه
کارت الی الابد مشکل گشائیه
اونکه تا کاظمین دل‌ها رو می‌بره
باب الحوائجه موسی‌ابن‌جعفره

تا صحنتو دیدم حالم که بهتر شد
به لطف تو آقا غمام همه سر شد
تو هر گرفتاری حتی تو بیماری
با گریه ذکرم یا موسی ابن جعفر شد

دلتنگِ صحن با صفاتم
دخیل یه یه تار عباتم
همسایه‌ی معصومه‌ام من
من خاک پای بچه‌هاتم

ما رو الی الابد بردی تو زیر دِین
جونم فدای تو ای شاه کاظمین
اونکه تا کاظمین دل‌ها رو می‌بره
باب الحوائجه موسی‌ابن‌جعفره

حکایت عمرت پر از غمه آقا
بمیرم از داغت بازم کمه آقا
تو ظلمت زندان هر روز و هر ساعت
بساط آزارت فراهمه آقا

زدن تو رو با تازیونه
زدن تو رو به هر بهونه
بعیده از تن نحیفت
آقا دیگه چیزی بمونه

بازم خدا رو شکر، جسمت زمین نموند
هیچکی روی تنت، مرکب نمی‌دووند
بازم خدا رو شکر که دخترت ندید
خاکستر تنور، روی سرت ندید

(ای بی کفن حسین)

نظرات