
رسيده وقت هنرنمايي من به انتظارم نشسته بابام حسن يه لحظه آغوش گرم بابام ودر كنار تو ديدم دويدم از بین خيمهگاه وبه قتلگاهت رسيدم صدايي مثل صداي عمّه كنار تو ميشنيدم عمو عمو جانم، عمو جانم عمو جانم، عمو عمو..... بهانهدار سينه تنگم عمو مثل بقيه برات ميجنگم عمو تا تيزي تيغ دشمنت رو رو بازوهام كردم احساس از علقمه با نسيمي اومد شميم عطر گل ياس كنارم اومد همراه بابام عموي بيدستم عباس عمو عمو جانم، عمو جانم عمو جانم، عمو عمو..... عزيزِ عمو تو لالهی آخري براي پرواز من تو بال و پري به روي دستان باغبونت رسيده فصل خزونت وضو گرفتم به قطرههاي زلال و خوشبوی خونت شهادتت پيش قاسم و اكبر و بابات ميرسونه عمو عمو جانم، عمو جانم عمو جانم، عمو عمو..... یه لحظه آغوش گرم بابام رو در كنار تو ديدم دويدم از بين خيمهها و به قتلگاهت رسيدم صدايي مثل صداي عمّه كنار تو ميشنيدم