
باید دعا كنم هر طور هست پیش عمو جان فدا كنم باید حسین را با ذكر لا افارق عمی صدا كنم باید به گوش دشت یا مجتبی بگویم و طوفان به كنم باید به دست خویش مرهم برا ی دست عمو دست و پا كنم لب های خویش را با زخم های پیكر او آشنا كنم باید شتاب كرد عمه رهام كن به امامم وفا كنم دستم به دامنت بگذار سینه را سپر سنگ ها كنم تا لااقل كمی از این تن جدا شده دفع بلا كنم باید به هر طریق از دست عمه دست خودم را رها كنم نمیشه باورم كه وقت رفتنه تموم این سفر بارش رو شونه ی منه كجا میخوای بری چرا منو نمی بری حسین این دم آخری چقد شبیه مادری من میمیرم اگه تو از كنارم بری اصرار نكن نمیتونم بزارم بری ببین دل زار زینب نگاه و اصرار زینب تو راهی از خیمه شدی و من از قفا مرو كجا امیر و سالار زینب سایه روی سرم چه كنم با آتیش جگرم چه كنم یه زن تنها با حرم چه كنم به من خسته غمزده رحمی به دل جون به لب اومده رحمی مرو مرو یه نگا به حرم كن به حرم رحمی من میمیرم اگه تو از كنارم بری اصرار نكن نمیتونم بزارم بری در بین آغوشم سر ذوالجناحت با اشك من غوغا شده خیمه گاهت به دنبالت تا میدان دویدم من كمی آهسته تر كه بریدم من رحم كن به خواهرت مرا هم ببر حسین جان مادرت مرا هم ببر دامن كشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی با حرم روبه رو شد بیا برگرد خیمه ای كس و كارم من و تنها نگذار ای علمدارم