دوتاخورشید دوتا ماهن دوتا چشمه دوتا دریا

دوتاخورشید دوتا ماهن دوتا چشمه دوتا دریا

[ سیدمهدی میرداماد ]
دو تا خورشید، دو تا ماهن
دو تا چشمه، دو تا دریا

یکی ساقی یکی کوثر
یکی حیدر یکی زهرا

دو تا آسمون کهکشون
اما بی‌قرینه

هر دو تا جوون مهربون
تو شهر مدینه

علی می‌میره برای زهرا
قبله‌ی زهرا علیِ اَعلی

دو تا نور ناب نابن
هر دو تاشوت آفتابن

دو تا مظهر زلالی
دو تا سر چشمه‌ی آبن

دو تا قبله توی قلبا
دو تا کعبه توی دنیا

یکیشون بابای آدم
یکیشون مادر حوا

هر دو تا نور تجلی
اهالی عرش اعلی

روی خاک قدم گذاشتن
برا خاطر دل ما

دو تا خورشید، دو تا ماهن
دو تا چشمه، دو تا دریا

یکی ساقی یکی کوثر
یکی حیدر یکی زهرا

اما آدمای سنگی
مردم شهر دو رنگی

بهشون حمله آوردن
با هزار تا مرد جنگی

بس که کینه بی‌امونه
دلاشونو می‌سوزونه

یکی آورده طناب و
یکی همراش تازیونه

یکی با دستای بسته
یکی با دست شکسته

یکی بین غم گرفتار
یکی بین خون نشسته

مثلشون پیدا نمی‌شه
یکیشون دو تا نمی‌شه

با هزار تا ضربه زهرا
از علی جدا نمی‌شه

******
روز محشر کار ما با فاطمه‌ست
نقش پیشانی ما یا فاطمه‌ست

این عجب نَبوَد به یک یا فاطمه
حق دهد بر کار محشر خاتمه

من غم و مِهر حسین با شیر و از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم

بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی
سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت
تا بگیرم در بغل قیر شهید کربلا

******
بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد
عمری برای ماندن در این جهان ندارد... 

تازه جوان مادرم
وای مرو از بَرَم... 

مادر مادر...

نظرات